☼☼☼ گروه اینترنتی منتظران آقا☼☼☼

☼☼☼ گروه اینترنتی منتظران آقا☼☼☼

کد آوای انتظار همراه اول - کد آهنگ پیشواز ایرانسل - کد های پر کاربرد وبلاگ نویسان ساخت قالبهای رایگان - طرح از شما ساخت رایگان از ما - ما را به دوستان خود معرف نمایید - قالب ساز صلواتی
☼☼☼ گروه اینترنتی منتظران آقا☼☼☼

☼☼☼ گروه اینترنتی منتظران آقا☼☼☼

کد آوای انتظار همراه اول - کد آهنگ پیشواز ایرانسل - کد های پر کاربرد وبلاگ نویسان ساخت قالبهای رایگان - طرح از شما ساخت رایگان از ما - ما را به دوستان خود معرف نمایید - قالب ساز صلواتی

آه غریبم غریبم غریبم

دوباره روضه کوچه به پا شد چه گویم من در آن کوچه چه ها شد 

در آتش بیت مولایم بسوزد تداعی روضه های کربلا شد 

به یاد غربت حیدر(ع) ندارد عمامه بر سر به دل دارد ذکر مادر 

نگاهم کن که باشم نوکری لایق فدای غربتت یا جعفر صادق(ع) 

آه غریبم غریبم غریبم

یک ایده برای دادن "صدقه پنهانی"




به بقالی ها و سوپرمارکت های محل های فقیر نشین برید 
و از مغازه دار بخواهید دفتر بدهی های مشتریان رو بهتون نشون بده

بدون شک زنان بیوه و فقیرانی را خواهید یافت که اجناس و مایحتاجشون رو بصورت نسیه میخرند .

و صبر میکنند تا حقوقشون رو دریافت کنندو یا اینکه از جایی بهشون کمک برسه ،

خواهید دید حجم بدهی هاشون در دیدگاه شما بسیار کم خواهد بود ولی برای آنان بار سنگینی در زندگیشان هست .

بدهی هایی که قادر هستید رو بپردازید ، 
حتی اگر توانستید جزیی از اون رو پرداخت کنید .


هر ماه این کار رو در مغازه های مختلف تکرار کنید تا این خیر شامل تعداد زیاد از خانواده ها شود .

 اگر حتی قادر به اینکار نیستی این ایده و فکر رو به دیگری بگید شاید دیگری آنرا عملی کند و شما نیز از اجر و ثواب آن بهره خواهید برد..

................................................

برگرفته از وب داستانهای واقعی و عبرت انگیز

منبع:http://teara.blogfa.com/

تصاویری نادر از کربلای معلی یک قرن پیش + جملات الهام بخش برای زندگی

 


تصاویری که مشاهده می‌کنید، تصاویری نادر از کربلای معلی، بارگاه مطهر حضرت سید الشهدا (ع) و قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس (ع) در سال 1910 میلادی یعنی یک قرن پیش است.

ادامه مطلب ...

یه خاطره تلخ

به نام خدا

سلام رفقا

یادمه چند سال پیش یکی از آشناهای نه چندان دور برام تعریف میکرد

خیلی ناراحت و با تاسف میگفت که یکی از همسایه هاشون که فقط یه بچه داشتن

یه روز تو خیابون داشتن سه نفری میرفتن که یه مرتبه دست بچه را رها کردن و بچه رفت وسط خیابون و ....

آره یه ماشین با سرعت زیاد زد و بچه را با کف خیابون یکی کرد

بچه مرده بود و پدر و مادر بالای سر جسد متلاشی شده فرزندشون مات و مبهوت مانده بودند

نه میتونستند حرف بزنن

نه میتونستند گریه کنند

نه قادر به حرکت بودند

بعد ادامه داد که اگر دست بچه را رها نمیکردند اینطوری نمیشد

\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\

حالا من از شما میپرسم

پدر و مادری که با یه عمر نذر و نیاز صاحب فرزند شدند

و با کلی درد سر و هزینه به سن چهار پنج سالگی رسوندنش

میان بچه را ببرن خیابون و دستشو رها کنن تا ماشین اونو زیر بگیره و متلاشی کنه

نه با هیچ عقل سلیمی جور در نمیاد

این خود بچه بوده که دستشو از دست بابا یا مامان بیرون کشیده و ....

]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]

میدونید منظورم از این صحبتها چیه

منظورم ارتباطمون با "خداونده"

کسی را مخاطب قرار نمیدم

گاهی وقتها خودم دستمو از دست "خداوند" بیرون میکشم و میرم وسط خیابون وسوسه و مکر شیاطین

بعد که به لطف "خداوند" از کاری که کردم پشیمان میشم

تازه میام گله مند میشم که

"بارخدایا" چرا دست بنده حقیرتو رها کردی

در صورتی که "خداوند" خیلی مهربانتر از پدر و مادره

این ما هستیم که از "خداوند" دور میشیم

_______________________________________________

نظر شما چیه؟؟؟؟